- باریک بینی
- خرده بینی دقت کنجکاوی، زیرکی هوشیاری
معنی باریک بینی - جستجوی لغت در جدول جو
- باریک بینی
- در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
- باریک بینی
- دقت، کنجکاوی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرده بین دقیق کنجکاو، زیرک هوشیار
کنجکاو، زیرک، باهوش، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس،برای مثال اجل چون به خونش برآورد دست / قضا چشم باریک بینش ببست (سعدی۱ - ۱۴۱)
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس،
خرده بین، کنجکاو
آنکه به امعا نظر بنگرد مانند ستاره شناس و غیره، با هوش